فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 24 روز سن داره

نفس طلایی

جمعه ی اخر ...

سلام نفس طلایی من .... خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر این دو روز خونه مامان جون اینا بودم و الان هم تازه با بابایی امدیم خونه و حال بابایی خیلی خوب نیست  و من ناراحتم  این ماه عزیز خدا هم داره تموم میشه و امروز اخرین جمعه ازین ماه پر از برکت بود ... دلم برای همه ی سحر ها و افطار ها ... دلم برای دعای سحر و ربنای افطار ... دلم برای شبای قدر ... دلم برای همه چی خیلی تنگ میشه ... خصوصا اینکه نمی دونم سال دیگه زنده ام یا نه ؟ می دونی چرا این همه مرگ رو نزدیک حس کردم ؟ اخه دیروز وقتی خونه مامان جون بودم فهمیدم که یکی از همسایه ها که تنها بود تو خواب فوت کرده و وقتی امبولانس امد تا ببرتش دیدم چقدر غریب بود ... واسه همینه دلم اینقدر گرفته ....
27 مرداد 1391

حرمت ...

سلام فرشته ی نازم خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر اما دلم داره می ترکه ...  شبای قدر رفتیم حاج اقا مجتبی تهرانی ... خیلی عالی بود و امیدوارم خدا بهترین ها رو برامون نوشته باشه ... دیشبم رفتیم نمایشگاه قران و خرید کردم و بعد حدود ساعت 1 رفتیم سندباد نزدیک اریکه که غذاش خوب بود.  اما امروز رفتم بازار و یه کم  خرید کردم اما یه چیزی خیلی داغونم کرد و گفتم کاش هیچ وقت نرفته بودم .. از اول ماه مبارک رمضان با اینکه خیلی بیرون نرفتم اما هر دفعه رفتیم خیلی روزه خواری رو به چشمم دیدم اما امروز متاسفانه دیدم این کار دیگه علنی شده و اداره اماکن گفته ساندویچ و غذای سرد فروشش مشکلی نداره و متاسفانه چند مغازه مشغول فروش غذا بودن و مردم هم را...
23 مرداد 1391

شب راحتی شیر خدا از همه ی مردم دنیا

سحر بود و صدای نفس خسته‌ی یک مرد که آرام در آن کوچه به روی لب خود زمزمه می‌کرد غریب و تک و تنها در آن شهر، در آن وادی غم‌ها دلی خسته و پر، از غم و شیدا دلی زخم و ترک خورده پر از روضه‌ی زهرا شبِ راحتیِ شیر خدا از همه‌ی مردمِ دنیا عجب شام عجیبی است روان بود سوی مسجد کوفه قدم می‌زد و با هر قدمش عرش به هم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام، دلِ حضرت زهرا، دلِ حضرت زینب غریب و تک و تنها نه دیگر رمقی مانده در آن پا نه دیگر نفسی در بدن خسته‌ی مولا به چشمان پر از اشک و قدی تا پُر از وصله، عبایش پُر از پینه دو دستان عطایش رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق نوایش علی گرم اذانی ملکوتی و ملائک همه حیرا...
19 مرداد 1391

مهمون

سلام  ستاره ی نازم خوبی؟ منم خوبم خدا رو شکر ... اول بزن دست قشنگه رو به افتخار مامان زرنگت  جمعه افطار خاله جون اینا امدن پیشمون و خیلی خوش گذشت بعد از افطار هم رفتیم نمایشگاه قران البته خیلی شلوغ بود و کار خاصی نکردیم و زود امدیم .... دیروز م صبح کارگر داشتم و همگام با اون خانم محترم خودمم هم کار کردم تا شکر خدا خونه دسته گل تر شد ... بعد از ظهر هم با بابایی رفتیم خرید و افطار خونه خاله مریم جون دعوت بودیم وای عالی بود اینقدر همه چی خوب بود که نگو ... ممنونم خواهر جونم  بعد از افطارم مسابقه ی المپیک و دیدیم ...  امروزم مهمون دارم دوست جونام هدی جون و فایزه جون با همسراشون ... برای افطار از صبح پاشدم دوباره خون...
15 مرداد 1391

میلاد کریم اهل بیت مبارک

سلام  یا امام حسن مجتبی (ع) یا کریم اهل بیت تولدتون مبارک ... محتاج نگاه کریمانه تون هستیم   میشه واسطه ی ما بشید پیش خدا و شفاعتمون کنید ...؟ ممنون محبتتونیم  همیشه افتخارمه که تولدم تو روز تولد شما بوده ... تولد منم مبارک  ...
14 مرداد 1391

به به سلام ....

به به سلام ستاره همچین عسلی کی داره ؟ حالت خوبه فرشته ی نازم ؟ منم خوبم خدا رو شکر  دیروز خونه مامان جون اینا مهمونی بود که الحمدلله خیلی خوش گذشت ... چهارشنبه هم با بابایی رفتیم منوچهری و خرید کردیم .... ممنونم شوشو جونم   انشالله امروز افطار خاله جون اینا ما رو از تنهایی در میارن و یکشنبه هم دوست جونم اینا میان پیشمون  فرشته ی نازم ما رو هم دعا کن  ...
13 مرداد 1391

دعای مجیر

  سلام  هر کس در سه شب 13 و 14 و 15 ماه مبارک رمضان دعای مجیر را بخواند، گناهانش امرزیده، بیمارش شفا، غم و اندوهش رفع،قضاء دینش براورده، مشکلات مالیش به فضل خدا رفع می شود.  ( این دعا یک دعای کوتاه و راحت در مفاتیح است) بسیار التماس دعا دارم  ...
12 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد